مستند حکمقطعدستسارق آیه شریفه و السارقو السارقهفاقطعوا ایدیهما است. در پارادایم اجتهادسنتی ازآیه فوق، وجوب قطع دست سارق برداشت می شود. فقیهان در واقع فعل قطع در فقطعوا ایدیهما راظاهردربریدن فیزیکی دستسارقگرفته اند.
معنای بسیاری ازنصوصباتغییر فرهنگتغییر می کنند.همچنین باتغییر فرهنگ،زباننیز تغییر پیدا میکند. به عنوانمثالقطعید واردشده در آیه کهبه معنای بریدن فیزیکی دستفهمم یشود بهمعنایی تاریخی واسطوره ای وحتی مجازی درمی آید وازآنبهبعد، »فقطعوا ایدیهما» برای مسلماناندرمعنای حقیقی دیگری ظهورپیدا می کند. به هرحالیکی ازواقعیات این استکههمین حالاکهدرجوامعمتمدن دههاسالاست کهقطعفیزیکی دستبرداشتهشده،برای بسیاری ازمسلمانانساکندرجوامعپیشرفته، معنای آیه تغییر نموده است. برای آنهامیتوان کلمه قطع را در معنای بازداشتنو منع کردن سارق و بریدن دست او از مال مردم هم تفسیر کرد. امروزه مردم در فضای فرهنگی جدید، ازعبارت دستشرا قطعکن، معنای حقیقی بازداشتنو منعکردنرا می فهمند.
اگر واژه قطع به معنای جدا ساختنفیزیکی باشد،پسباید قائلبهنامعقولبودنمعنای اینآیه باشیم : وقطّعنایدیهن یعنی زمانیکه زلیخاملامتزنانمصری رادرباره خودشنید بهسراغشان فرستاد و از آنهادعوتکرد و بهیوسف گفتبهمجلساین زناندرآی، چون زنانمصری یوسف را دیدند او را بزرگشمرده و دستهای خود را به جای ترنجبریدند. بنابراین کلمه قطعدرقرآنهرگز معنی جداساختناستنباط نمی شود واین خوددلیل بارزی استکهمنظورازقطعدرقرآنبریدن وجداکردنفیزیکی نبودهاست.
برای ارتباط با ما پیام بگذارید
شما می توانید سوالات و مسائل فقهی و حقوقی خود را با ما درمیان بگذارید
ایمیل تان را درج کنید تا ما با شما ارتباط برقرار کنیم