حمید رضا علی قزوینی
زدودن تقدس از میراث انسانی دین، از مهمترین ویژگیهای پروژه نوسازی فکری محمد الطالبی، متفکر و تاریخدان تونسی (۲۰۱۷-۱۹۲۱) است. او که نخستین رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی و سپس رئیس بخش تاریخ بود، پس از آن به ریاست دانشگاه تونس منصوب شد.
پروژه دینی او شامل احترام به متن قرآن و رجوع مستقیم به آن برای رهایی از میراث انسانی انباشتهشده در طول تاریخ — به دلیل تلاشها برای درک و تفسیر آن — بود. او از روشی عقلانی استفاده کرد که بر تاریخ و علوم مدرن برای خوانش متون سنتی تکیه داشت. او این دیدگاه را در بسیاری از آثارش به زبانهای عربی و فرانسوی بیان کرده است، از جمله: «روش تاریخنگاری ابن خلدون»، «نوسازی اندیشه دینی»، «عیال الله»، «امت میانه: اسلام و چالشهای معاصر»، «تا دل من آرام گیرد»، «راهنمای مسلمان قرآنی»، «اسلام، آزادی و گفتوگو» و غیره. علاوه بر این، او پژوهشها، مقالات و راهنمایی دهها رساله دانشگاهی را در طول فعالیت آکادمیک خود در دانشگاه تونس بر عهده داشت.
شاید بتوان مهمترین شاخصه های فکری محمد الطالبی را به این شرح فهرست نمود.
۱. میراث و همگامی با نوسازی: نوسازی دینی جایگاهی محوری در پروژه فکری طالبی دارد. او در کتاب خود «امت میانه: اسلام و چالشهای معاصر» دو شرط برای نوسازی برمیشمارد و میگوید: «ما به گفتمان متقاعدکنندهای نیاز داریم که هر دو سر طناب را محکم نگه دارد: وفاداری به میراث و همگامی با نوسازی و تغییر که حرکت زمان آن را ضروری میسازد.»
۲. گذار بدون گسست: با وجود قدردانی طالبی از میراث — که از آن به «وفاداری به میراث» تعبیر میکند — او خواستار تغییر و گذر از آن است. مقصود او از تغییر و گذر از میراث، گسست کامل همانگونه که عبدالله عروی، متفکر مراکشی، مطرح میکند نیست. بلکه او بر ارتباط با میراث بدون انزوا در درون آن، بدون جایگزینی کامل و بدون حفظ صرف آن و در عین حال، توانایی نوسازی و تغییر آن تأکید دارد. او درباره نوسازی میگوید: «این [نوسازی] گسست نیست، بلکه گذر و نوسازی است.»
۳. زدودن تقدس از میراث: طالبی کوشید تقدس را از میراث دینی بزداید و دو سطح برای نوسازی دینی تعریف کرد: سطح تاریخی: به معنای آگاهی از دیالکتیک تاریخ و پویایی مستمر آن ومطابق با حرکت زمان و درک روشن از عقبماندگی فکر از این پویایی مستمر به دلیل بحران اجتهاد و عقبماندگی آن از همگامی با تحولات.
سطح شناختی: در این سطح نوسازی، طالبی به وضوح بین «دین» و «اندیشه دینی» یا بین «اسلام» و «اندیشه اسلامی» تمایز قائل میشود. از نظر او، این دو، دو قلمرو متفاوت و غیرمترادف هستند. او میگوید: «هیچ مسلمانی حق ندارد ادعا کند که سخن او حق است و سخن دیگری باطل، و به نام اسلام سخن بگوید.»
نوسازی دینی
طالبی چهار شرط برای نوسازی دینی تعیین کرد و بر رعایت آنها تأکید نمود:
۱. تقدس متن: مقصود او از «متن»، قرآن و سخنان صحیح پیامبر است. از نظر او، متن مقدس شامل آنچه «حدیث نبوی» نامیده میشود، نمیگردد به دلیل مشکلاتی که در صحت احادیث و انتساب آنها به پیامبر میبیند. او در این باره میگوید: «احادیث هیچ ارتباطی با ایمان ندارند و هر مسلمانی حق کامل دارد در صورت مخالفت آنها با عقل، آنها را لغو و تکذیب کند.»
۲. پرهیز از خشونت: مقصود طالبی، پرهیز از اشکال خشونت در خوانش تفسیری متن دینی است که به گفته او، به نقطه آغازین آنچه «اسلام گرایی» مینامد تبدیل شده است جایی که اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی برخلاف حقیقت آن به کار میگیرند.
۳. پایبندی ایمانی: طالبی آن را به عنوان «پایبندی ایمانی به راستی اسلام و قرآن کریم، شایستگی مطلق و تقدس آن» تفسیر میکند که آن را «ایمان به ریشه الهی خطاب» مینامد. به نظر او، این پایبندی مانع از بهرهگیری از علوم انسانی جدید برای درک متن مقدس نمیشود.
۴. واقعیت تمدنی: شرط چهارم، شناخت نیازهای کنونی جوامع اسلامی امروزی و آگاهی تاریخی از عقبماندگی مسلمانان و ناتوانی میراث دینی از همگامی با واقعیت تمدنی است. هدف طالبی از شناخت واقعیت این است که «فضای فرهنگی ای فراهم کنیم که امکان توسعه خوانش متن ، خوانشی که به طور پیوسته با تحول جامعه و زندگی همگام باشد را فراهم سازد.»
روش اهداف
طالبی در خوانش متن قرآنی با استفاده از آنچه «روش مقاصدی» در خوانش قرآن نامید، کوشش کرد. این روش از تحلیل تاریخی پیش از متن و در زمان متن و همچنین تحلیل غایتشناختی متن برای بررسی پس از متن و سپس بررسی خود متن برای دستیابی به اهداف متن استفاده میکند.
طالبی برای استفاده از روش مقاصدی در قرآن کریم، موضوع «بردهداری» را مثال میزند. او در خوانشهای خود از دوران پیش از متن، توضیح میدهد که بردهداری یک نظام اجتماعی موجود پیش از نزول وحی بوده است. در خوانش او از متن، دریافت که متن قرآنی در جهت بهبود وضعیت بردهداری عمل میکند و در اهداف متن، دریافت که متن قرآنی در جهت لغو بردهداری عمل کرده است. او از خوانش مقاصدی خود از قرآن به این نتیجه رسید که قرآن بردهداری را حرام کرده است.
آزادی دینی
از نظر طالبی، آزادی دینی حقی از حقوق بشر است که آن را بر اساس فردیت بنیان مینهد. فرد در انتخاب دین و عقیده خود آزاد است و انسان در باور به دین خود آزاد است و تنها خداست که او را بازخواست میکند. بدین ترتیب، او با دیدگاه سنتی به آزادی دینی که آزادی را «پایبندی به عقیده دینی و احکام فقهی بدون خروج از آنها» میفهمد مخالف است. از نظر او، آزادی شامل احترام به مخالف دینی نیز میشود و او برای احترام اهمیت بالاتری نسبت به تسامح قائل است زیرا به گفته او، احترام از حقوق بشر است و احترام، دربردارنده معانی گفتوگو و تسامح است.
همچنین، طالبی بر برابری مرد و زن تأکید میکند و آیه «مردان سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند…» (نساء: ۳۴) را اینگونه تفسیر میکند که «سرپرستی» مورد نظر آیه، به معنای «برتری تفاوت در ویژگیها» است، نه «برتری برتردانش و خوارشماری». از این رو، او خواستار برابری مرد و زن است.
او با استناد به آیه قرآنی «…پس با زنان [دیگر] که برای شما حلال و پسندیده است، دو یا سه یا چهار همسر بگیرید. اما اگر میترسید که [نتوانید] عدالت کنید، [فقط] به یک [همسر] بسنده کنید…» (نساء: ۳)، به حرام بودن تعدد زوجات رأی داده است. او با استفاده از روش مقاصدی و تحلیل تاریخی و غایتشناختی آیه، به این نتیجه رسید که هدف آیه، حرام کردن تعدد زوجات است و آنچه به عنوان جواز مشروط تعدد زوجات مطرح شده، جوازی موقعیتی و مرتبط با مکان و زمان خاصی بوده است.
همچنین، او معتقد است که قرآن، زدن زنان توسط مردان را حرام کرده است. او میگوید که برداشت سنتی از آیه قرآنی «…و [اگر باز هم از نافرمانی آنان بیم داشتید] آنان را [تنبیه و] ترک بستر کنید [و اگر تأثیر نکرد] آنان را [به صورت تحبیط و بدون آسیب] بزنید. پس اگر از شما اطاعت کردند، [کار را بر آنان سخت مگیرید و] راهی [برای آزارمقابل آنان مجویید…» (نساء: ۳۴) — که تبلیغ میشود زدن زنان را جایز میشمارد از سوی دشمنان اسلام به بدترین شکل مورد سوء استفاده قرار گرفته است. او علت رأی برخی علما و فقها به جواز زدن زنان را، عدم تغییر و ایستایی خطاب دینی مربوط به زنان علیرغم تغییر وضعیت زن از نظر اجتماعی، انسانی و جهانی میداند. او برای درک آیه پیشین از روش مقاصدی استفاده میکند و معتقد است که قرآن، جواز زدن زن را لغو کرده است.
در پایان، پروژه نوسازی فکری محمد طالبی، متفکر و تاریخدان تونسی، از اندیشه نظری فراتر رفت و به کاربرد عملی رسید. او توانست ایدهها و روشهای نوسازی خود را در مسائل دینی مانند خوانش متن قرآنی به کار بندد. او در این خوانش، با پیوند دادن تحلیل تاریخی و هدف غایی از روش مقاصدی استفاده کرد تا به خوانشی نو و مدرن از قرآن کریم دست یابد.
علاوه بر میراث فکری و آکادمیک او که در آثارش متجلی است طالبی «جامعه جهانی مسلمانان قرآنی» را تأسیس کرد که اهداف آن از جمله نوسازی اندیشه اسلامی، تبلیغ آزادی دینی و برابری کامل مرد و زن در راستای اجرای پروژه فکری او بود.